مـاهـی بـانـو

گاه نوشت های یک ماهی ..

پرستارماهی !!

ماجرا از آن جا شروع شد که من باید تصمیم میگرفتم !

احتمالا شنیده اید که میگویند  کنکور انتخاب سرنوشت است و خلاصه از این دست صحبت ها ..

حالا نتایج کنکور لعنتی آمده بود و ماهی ِ چیزی ازش نمانده از استرس نتایج و گریه زاری های بی سابقه ، باید انتخاب می کرد!

"رشت"

خب برای منی که به واسطه ماهی بودنم طبیعتا عاشق دریا هستم و همچنین عاشق رشت و سرسبزی اش و گیلان و گیلکی (نشون به این نشون که توی گوشیم آهنگ گیلکی زیاد دارم) و مهم تر از همه ، کلی دوست رشتی دارم .. رشت وااااقعااا عالی بود .. !

آن قدر که باورم نمیشد ..

گزینه دوم ..

"پرستاری"

شغلی خوب .. در فضای بیمارستان وو دارای موقعیت کاری مناسب و خلاصه دیگر مزایا ..

رشت برای حالایم عالی بود و آینده را نمیدانم .. پرستاری برای آینده ام بهتر بود و حالا را نمیدانم ..

و اینگونه بود که من آینده نگری خودم را به اثبات رساندم ..

.

.

.

.

خلاصه این ها را گفتم ، که آخرش بگویم:

"خدایا؟ میشود لدفن کاری کنی هیچ وقت پشیمان نشوم از انتخابم؟لدفن؟"

 

+اون رفیقم که شمال قبول شده و فرت ُ فرت از دریا و شمال و فلان و بهمان عکس میذاره رو کجا دلم بذارم آخه؟ :))

۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۵ ۰ نظر
مـاهـی بـانـو

:)

شاید سـلـام .. :)

۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۸:۲۵ ۰ نظر
مـاهـی بـانـو